عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

الهـــــی چه عزتی دارد
اینکه بنـــــده ی تو باشم
و چه فخــری بالاتر از اینکه
تو خـــــدای من باشی
تو آنگونه خدایی هستی که من دوســـــت دارم
پس از من آن بنده ای را بساز که
تــو دوســـــت داری...

۲۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 147 نهج البلاغه در هدف از بعثت 

فلسفه بعثت پیامبر (ص) 

خداوند حضرت محمد (ص) را به حق برانگیخت تا بندگان خود را از پرستش دروغین بتها رهایی بخشیده و به پرستش خود راهنمایی کند، و آنان را از پیروی شیطان نجات داده به اطاعت خود کشاند، با قرآنی که معنی آن را آشکار نمود و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان عظمت و بزرگی خدا را بدانند که نمی دانستند، و به پروردگار اعتراف کنند پس از انکارهای طولانی، و او را به درستی بشناسند پس از آنکه نسبت به خدا آشنایی نداشتند. پس خدای سبحان در کتاب خود بی آنکه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نمایاند، و از قهر خود ترساند، و اینکه چگونه با کیفرها ملتی را که باید نابود کند از میان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو کرد. 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 145 نهج البلاغه در فنای دنیا 

دنیاشناسی 

ای مردم! شما در این دنیا هدف تیرهای مرگ هستید، که در هر جرعه ای اندوهی گلوگیر، و در هر لقمه ای استخوان شکسته ای قرار دارد، در دنیا به نعمتی نمی رسید جز با از دست دادن نعمتی دیگر، و روزی از عمر سالخورده ای نمی گذرد مگر به ویرانی یک روز از مهلتی که دارد، و بر خوردنی او چیزی افزوده نمی شود مگر به نابود شدن روزی تعیین شده، و اثری از او زنده نمی شود مگر به نابودی اثر دیگر، و چیزی برای او تازه و نو نمی شود مگر به کهنه شدن چیز دیگر، و چیز جدید از او نمی روید، مگر به درو شدن چیزی دیگر، ریشه هایی رفتند که ما شاخه های آن می باشیم، چگونه شاخه ها بدون ریشه ها برقرار می مانند؟ 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

خطبه 141-درباره نهی از غیبت 

پرهیز از شنیدن غیبت 

ای مردم! آن کس که از برادرش اطمینان و استقامت در دین، و درستی راه و رسم را سراغ دارد، باید به گفته مردم درباره او گوش ندهد، آگاه باشید! گاهی تیرانداز، تیر افکند و تیرها به خطا می رود، سخن نیز چنین است، درباره کسی چیزی می گویند که واقعیت ندارد و گفتار باطل تباه شدنی است، و خدا شنوا و گواه است، بدانید که میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. شناخت حق و باطل (پرسیدند، معنای آن چیست؟ امام (ع) انگشتان خود را میان چشم و گوش گذاشت و فرمود) باطل آن است که بگویی شنیدم، و حق آن است که بگویی دیدم.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 133 نهج البلاغه

روش برخورد با دنیا

 و همانا دنیا نهایت دیدگاه کوردلان است، که آن سوی دنیا را نمی نگرند، اما انسان آگاه، نگاهش از دنیا عبور کرده از پس آن سرای جاویدان آخرت را می بیند، پس انسان آگاه به دنیا دل نمی بندد و انسان کوردل تمام توجه اش دنیاست، بینا از دنیا زاد و توشه برگیرد و نابینا برای دنیا توشه فراهم می کند. 

اندرزهای جاودانه

 آگاه باشید، در دنیا چیزی نیست مگر آنکه صاحبش به زودی از آن سیر و از داشتن آن دلگیر می شود، جز ادامه زندگی، زیرا در مرگ آسایشی نمی نگرند، حیات و زندگی چونان حکمت و دانش است که حیات دل مرده، و بینایی چشمهای نابیناست و مایه شنوایی برای گوشهای کر، آبی گوارا برای تشنگان می باشد که همه در آن سالم و بی نیازند. ویژگیهای قرآن این قرآن است که با آن می توانید راه حق را بنگرید، و با آن سخن گویید، و به وسیله آن بشنوید، بعضی از قرآن از بعضی دیگر سخن می گوید، و برخی بر برخی دیگر گواهی می دهد، در شناساندن خدا اختلافی نداشته، و کسی را که همراهش شد از خدا جدا نمی سازد. 



احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 132 نهج البلاغه 

یاد مرگ.

 به خدا سوگند! اینکه می گویم بازی نیست، جدی و حقیقت است، دروغ نیست، و آن چیزی جز مرگ نیست، که بانگ دعوت کننده اش رسا، و به سرعت همه را میراند، پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فریب ندهند، همانا گذشتگان را دیدی که ثروتها اندوختند و از فقر و بیچارگی وحشت داشتند، و با آرزوهای طولانی فکر می کردند در امانند، و مرگ را دور می پنداشتند، دیدی چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟ و آنان را از وطنشان بیرون راند؟ و از خانه امن کوچشان داد؟ که به چوبه تابوت نشستند، و مردم آن را دست به دست می کردند؟ و بر دوش گرفته و با سرانگشت خویش نگاه می داشتند؟ آیا ندیدید آنان را که آرزوهای دور و دراز داشتند، و کاخهای استوار می ساختند، و مالهای فراوان می اندوختند؟ چگونه خانه هایشان گورستان شد؟ و اموال جمع آوری شده شان تباه و پراکنده و از آن وارثان گردید؟ و زنان آنها با دیگران ازدواج کردند؟ نه می توانند چیزی به حسنات بیفزایند و نه از گناه توبه کنند! تقوی و روش برخورد با دنیا کسی که جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهای نیکوی او آشکار شود، و در کارش پیروز گردد، پس در به دست آوردن بهره های تقوا فرصت غنیمت شمارید، و برای رسیدن به بهشت جاویدان رفتاری متناسب با آن انجام دهید، زیرا دنیا برای زندگی همیشگی شما آفریده نشد، گذرگاهی است تا در آن زاد و توشه آخرت بردارید، پس با شتاب، آماده کوچ کردن باشید و مرکبهای راهوار برای حرکت مهیا دارید.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 131 نهج البلاغه

فلسفه حکومت اسلامی

خدایا تو می دانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت، و دنیا و ثروت نبود، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را در جایگاه خویش باز گردانیم، و در سرزمینهای تو اصلاح را ظاهر کنیم، تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند، و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجرا گردد. شرائط رهبر اسلامی خدایا من نخستین کسی هستم که به تو روی آورد، و دعوت تو را شنید و اجابت کرد، در نماز، کسی از من جز رسول خدا (ص) پیشی نگرفت.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 130 نهج البلاغه سخنی با ابوذر 

خداگرایی در مبارزه با ستمگران

اگر آسمان و زمین درهای خود را بر روی بنده ای ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتی از میان آن دو برای او خواهد گشود، آرامش خود را تنها در حق جستجو کن، و جز باطل چیزی تو را به وحشت نیاندازد، اگر تو دنیای این مردم را می پذیرفتی، تو را دوست داشتند و اگر سهمی از آن برمی گرفتی دست از تو برمی داشتند.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

خطبه 129 نهج البلاغه درباره پیمانه ها 

 اندرز درباره دنیا

بندگان خدا! شما و آنچه از این دنیا آرزومندید، مهمانانی هستید که مدتی معین برای شما قرار داده شد، بدهکارانی هستید که مهلت کوتاهی در پرداخت آن دارید، و اعمال شما همگی حفظ می شود، چه بسیارند تلاشگرانی که به جایی نرسیدند، و زحمتکشانی که زیان دیدند. در روزگاری هستید که خوبی در آن پشت کرده و می گذرد، و بدی رویگردان شده، پیش می تازد، و طمع شیطان در هلاکت مردم بیشتر می گردد، هم اکنون روزگاری است که ساز و برگ شیطان تقویت شده، نیرنگ و فریبش همگانی گشته، و به دست آوردن شکار برای او آسان است، به هر سو می خواهی نگاه کن! آیا جز فقیری می بینی که با فقر دست و پنجه نرم می کند؟ یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بخل ورزیدن در ادا حقوق الهی، ثروت فراوانی گرد آورده است؟ یا سرکشی که گوش او از شنیدن پند و اندرزها کر است؟

 عبرت گرفتن از دنیا

 کجایند خوبان و صالحان شما؟ کجایند آزادمردان و سخاوتمندان شما؟ کجایند پرهیزگاران در کسب و کار؟ کجایند پاکیزگان در راه و رسم مسلمانی؟ آیا جز این است که همگی رخت بستند و رفتند؟ و از این جهان پست و گذران و تیره کننده عیش و شادمانی گذشتند؟ مگر نه این است که شما وارث آنها بر جای آنان تکیه زدید، و در میان چیزهایی بی ارزش قرار دارید که لبهای انسان به نکوهش آن می جنبد؟ تا قدر آنها را کوچک شمرده و برای همیشه یادشان فراموش گردد. پس در این نگرانیها باید گفت: (انا لله و انا الیه راجعون). فساد آشکار شد، نه کسی باقیمانده که کار زشت را دگرگون کند، و یا از نافرمانی و معصیت باز دارد، شما با چنین وضعی می خواهید در خانه قدس الهی و جوار رحمت پروردگاری قرار گیرید؟ و عزیزترین دوستانش باشید؟ هرگز! خدا را نسبت به بهشت جاویدانش نمی توان فریفت، و جز با عبادت، رضایت او را نمی توان به دست آورد، نفرین بر آنان که امر به معروف می کنند و خود ترک می نمایند، و نهی از منکر دارند و خود مرتکب آن می شوند.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 125 نهج البلاغه


 همانا برترین مردم در پیشگاه خدا کسی است که عمل به حق در نزد او دوست داشتنی تر از باطل باشد، هر چند از قدر او بکاهد و به او زیان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بیفزاید.

احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 116 نهج البلاغه

اندرز یاران

مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است باخبر بودید، از خانه ها کوچ می کردید، در بیابانها سرگردان می شدید، و بر کردارتان اشک می ریختید، و چونان زنان مصیبت دیده بر سر و سینه می زدید، سرمایه خود را بدون نگهبان و جانشین رها می کردید، و هر کدام از شما تنها بکار خود می پرداختید، و به دیگری توجهی نداشتید. افسوس، آنچه را به شما تذکر دادند فراموش کردید، و از آنچه شما را ترساندند، ایمن گشتید، گویا عقل از سرتان پریده، و کارهای شما آشفته شده است.

احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 114 نهج البلاغه

شناخت دنیا

 آری همانا دنیا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونیها، و عبرت گرفتن است، و از نشانه نابودی آنکه روزگار کمان خود را به زه کرده، تیرش به خطا نمی رود، و زخمش بهبودی ندارد، زنده را با تیر مرگ هدف قرار می دهد، و تندرست را با بیماری از پا درمی آورد، و نجات یافته را به هلاکت می کشاند دنیا خورنده ایست که سیری ندارد، و نوشنده ای است که سیراب نمی شود، و نشانه رنج دنیا آنکه آدمی جمع آوری می کند آنچه را که نمی خورد، و می سازد بنایی که خود در آن مسکن نمی کند، پس به سوی پروردگار خود می رود نه مالی برداشته و نه خانه ای به همراه برده است. و نشانه دگرگونی دنیا آنکه، کسی که دیروز مردم به او ترحم می کردند امروز حسرت او می خوردند و آن کس را که حسرت او می خوردند امروز به او ترحم می کنند، و این نیست مگر برای نعمتهایی که به سرعت دگرگون می شود، و بلاهایی که ناگهان نازل می گردد، و نشانه عبرت انگیز بودن دنیا، آنکه، آدمی پس از تلاش و انتظار تا می رود به آرزوهایش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسیده، امیدش را قطع می کند، نه به آرزو رسیده، و نه آنچه را آرزو داشته باقی می ماند. سبحان الله! شادی دنیا چقدر فریبنده و سیراب شدن از آن، چه تشنگی زاست؟ و سایه آنچه سوزان است؟ نه زمان آمده را می شود رد کرد و نه گذشته را می توان باز گرداند، پس منزه و پاک است خداوند، چقدر زنده به مرده نزدیک است برای پیوستن به آن؟ و چه دور است مرده از زنده که از آنان جدا گشتند؟ 

ارزیابی دنیا و آخرت

 هیچ چیز بدتر از شر و بدی نیست جز کیفر و عذاب آن، و هیچ چیز نیکوتر از خیر و نیکی وجود ندارد جز پاداش آن، همه چیز دنیا شنیدن آن بزرگتر از دیدن است، و هر چیز از آخرت دیدن آن بزرگتر از شنیدن است، پس کفایت می کند شما را شنیدن از دیدن، و خبر دادن از پنهانیهای آخرت. آگاه باشید، هرگاه از دنیای شما کاهش یابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنیای شما افزایش یابد، چه بسا کاهش یافته هایی که سودآور است، و افزایش داشته هایی که زیان آور بود، همانا به آنچه فرمان داده شدید گسترده تر از چیزی است که شما را از آن باز داشتند، و آنچه بر شما حلال است، بیش از چیزی است که بر شما حرام کرده اند، پس آنچه را اندک است برای آنچه بسیار است ترک کنید، و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه که شما را در گشایش قرار دادند انجام ندهید. خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرمود، پس نباید روزی تضمین شده را بر آنچه که واجب شده مقدم دارید، با اینکه به خدا سوگند آنچنان نادانی و شک و یقین به هم آمیخته است که گویا روزی تضمین شده بر شما واجب است، و آنچه را که 

واجب کرده اند، برداشتند. پس در اعمال نیکو شتاب کنید، و از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید، زیرا آنچه از روزی که از دست رفته، امید بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمی شود باز گرداند، آنچه امروز از بهره دنیا کم شده را می توان فردا به دست آورد اما آنچه دیروز از عمر گذشته، امید به بازگشت آن نیست، به آینده امیدوار و از گذشته ناامید باشید، (از خدا بترسید و جز بر مسلمانی نمیرید)


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام


بخشی از خطبه 114 نهج البلاغه


سفارش به تقوی

 ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش می کنم، که زاد و توشه سفر قیامت است، تقوا توشه ای که به منزل رساند، پناهگاهی که ایمن می گرداند، بهترین خواننده آن را به گوش مردم خوانده، و بهترین شنونده آن را فرا گرفت، پیامبری که بهتر از هر کس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به خوبی شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند. ای بندگان خدا! همانا تقوای الهی دوستان خدا را از انجام محرمات باز می دارد، و قلبهایشان را پر از ترس خدا می سازد تا آنکه شبهای آنان با بی خوابی، و روزهایشان با تحمل تشنگی، و روزه داری، سپری می گردد، که آسایش آخرت را با رنج دنیا و سیراب شدن آنجا را با تحمل تشنگی دنیا به دست آوردند، اجل و مرگ را نزدیک دیده و در اعمال نیکو شتاب کرده اند، آرزوهای دنیایی را دروغ خواندند و مرگ را به درستی نگریستند. 

احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 113 نهج البلاغه

. نکوهش از غفلت زدگان 

یاد مرگ از دلهای شما رفته، و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است، و دنیا بیش از آخرت شما را تصاحب کرده، و متاع زودرس دنیا بیش از متاع جاویدان آخرت در شما نفوذ کرده است، و دنیازدگی قیامت را از یادتان برده است. همانا شما برادران دینی یکدیگرید، چیزی جز درون پلید، و نیت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه یکدیگر را یاری می دهید، نه خیرخواه یکدیگرید، و نه چیزی به یکدیگر می بخشید، و نه به یکدیگر دوستی می کنید. شما را چه شده است؟ که با به دست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان می گردید! و از متاع بسیار آخرت که از دست می دهید اندوهناک نمی شوید! اما با از دست دادن چیزی اندک از دنیا مضطرب شده که آثار پریشانی در چهره ها آشکار است و بی تابی می کنید، گویا این دنیا محل زندگی جاودان شما و وسائل آن برای همیشه از آن شماست، چیزی شما را از عیبجویی برادر دینی باز نمی دارد جز آنکه می ترسید مانند آن عیب را در شما به رختان کشند، در بی اعتنایی به آخرت و دوستی دنیا یکدل شده اید، و هر یک از شما دین را تنها بر سر زبان می آورید، و چنان از این کار خشنودید همانند کارگری که کارش را به پایان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام:

بخشی از خطبه 113 در نکوهش دنیا 

پرهیز دادن از دنیاپرستی 

شما را از دنیاپرستی می ترسانم، زیرا منزلگاهی برای کوچ کردن، نه منزلی برای همیشه ماندن است، دنیا خود را با غرور زینت داده و با زینت و زیبایی می فریبد، خانه ای که نزد خداوند بی مقدار است زیرا که حلال آن با حرام، و خوبی آن با بدی، و زندگی در آن با مرگ، و شیرینی آن با تلخیها درآمیخته است، خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نکرد. و در بخشیدن آن به دشمنانش دریغ نفرمود خیر دنیا اندک و شر آن آماده و فراهم آمده اش پراکنده، و ملک آن غارت شده، و آبادانی آن رو به ویرانی نهاده است، چه ارزشی دارد خانه ای که پایه های آن در حال فرو ریختن و عمر آن چون زاد و توشه پایان می پذیرد؟ و چه لذتی دارد زندگانی که چونان مدت سفر به آخر می رسد؟

 روش برخورد با دنیا

 مردم! آنچه را خدا واجب کرده جزو خواسته های خود بدانید، و در پرداختن حقوق الهی از او یاری طلبید، و پیش از آنکه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهید، همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان می گرید، و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شدید است، و اگر چه برای نعمتهای فراوان مورد غبطه دیگران قرار گیرند اما با نفس خود در دشمنی بسیاری قرار دارند.

احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 111 نهج البلاغه

عبرت از گذشتگان

آیا شما در جای گذشتگان خود به سر نمی برید؟ که عمرشان از شما طولانی تر و آثارشان با دوامتر، و آرزویشان درازتر، و افرادشان بیشتر، و لشگریانشان انبوه تر بودند؟ دنیا را چگونه پرستیدند؟ و آن را چگونه بر خود گزیدند؟ و سپس از آن رخت بربستند و رفتند بی توشه ای که آنان را برای رسیدن به منزلگاه کفایت کند، و بی مرکبی که آنان را به منزلشان رساند. آیا شنیده اید که دنیا خود را فدای آنان کرده باشد؟ یا به گونه ای یاریشان داده با با آنان به نیکی به سر برده باشد؟ نه هرگز!! بلکه سختی و مشکلات دنیا چنان به آنها رسید که پوست و گوشتشان را درید، با سختیها آنان را سست و با مصیبتها ذلیل و خوارشان نمود، و بینی آنان را به خاک مالید و لگدمال کرد، و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگیخت، شما دیدید! دنیا آن کس را که برابر آن فروتنی کرد، و آن را برگزید، و بر همه چیز مقدم داشت، که گویا جاودانه می ماند، نشناخت و روی خوش نشان نداد تا آنکه از دنیا رفت، آیا جز گرسنگی توشه ای به آنها سپرد؟ آیا جز در سختی فرودشان نیاورد؟ و آیا روشنی دنیا جز تاریکی، و سرانجامش جز پشیمانی بود؟ پرهیز از دنیای حرام آیا شما چنین دنیایی را بر همه چیز مقدم می دارید؟ و بدان اطمینان می کنید؟ یا در آرزوی آن به سر می برید؟ پس دنیا بد خانه ای است برای کسی که خوشبین باشد، و یا از خطرات آن نترسد، پس بدانید!- و می دانید- که آن را ترک می کنید و از آن رخت برمی بندید، و پند گیرید از آنها که گفتند: (چه کسی از ما نیرومندتر است؟) سپس آنان را به گورهایشان سپردند بی آنکه سواره کارانشان خوانند، و در قبرها فرود آوردند بی آنکه همسایگان نامیده شوند، از سطح زمین، قبرها، و از خاک کفنها، و از استخوانهای پوسیده همسایگانی پدید آمدند، که هیچ خواننده ای را پاسخ نمی دهند، و هیچ ستمی را باز نمی دارند، و نه به نوحه گری توجهی دارند، نه از باران خوشحال و نه از قحطسالی نومید می گردند، گرد هم قرار دارند و تنهایند، همسایه یکدیگرند اما از هم دورند، فاصله ای با هم ندارند ولی هیچگاه به دیدار یکدیگر نمی روند، نزدیکان از هم دورند، بردبارانی هستند که کینه ها از دل آنان رفته، بی خبرانی که حسد در دلشان فرومرده است، نه از زیان آنها ترسی، و نه به دفاع آنها امیدی وجود دارد، درون زمین را به جای سطح آن برای ماندن انتخاب کردند و خانه های تنگ و تاریک را به جای خانه های وسیع برگزیدند، بجای زندگی با خویشاوندان، غربت را، و به جای نور، ظلمت را را برگزیدند، به زمین بازگشتند چونان که در آغاز آن را پابرهنه و عریان ترک گفتند، و با اعمال خود به سوی زندگی جاویدان و خانه همیشگی کوچ کردند، آنان که خدای سبحان فرمود: (چنانکه آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز می گردانیم، و عده ای برماست و همانا این کار را انجام خواهیم داد).


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 111در نکوهش دنیا 

هشدار از دنیاپرستی 

پس از ستایش پروردگار، 

همانا من شما را از دنیای حرام می ترسانم، زیرا در کام شیرین و در دیده انسان سبز و رنگارنگ است، در شهوات و خواهشهای نفسانی پوشیده شده، و با نعمتهای زودگذر دوستی می ورزد، با متاع اندک زیبا جلوه می کند، و در لباس آرزوها خود را نشان می دهد، و با زینت غرور خود را می آراید، شادی آن دوام ندارد، و کسی از اندوه آن ایمن نیست شناخت ماهیت دنیا دنیای حرام بسیار فریبنده و بسیار زیان رساننده است، دگرگون شونده و ناپایدار، فناپذیر و مرگبار، و کشنده ای تبهکار است، و آ نگاه که به دست آرزومندان افتاد و با خواهشهای آنان دمساز شد می نگرند که جز سرابی بیش نیست که خدای سبحان فرمود: (زندگی چون آبی ماند که از آسمان فرو فرستادیم و به وسیله گیاهان فراوان رویید سپس خشک شده، باد آنها را پراکنده نمود و خدا بر همه چیز قادر و تواناست). کسی که از دنیا شادمانی ندید جز آنکه پس از آن با اشک و آه روبرو شد، هنوز با خوشیهای دنیا روبرو نشده است که با ناراحتیها و پشت کردن آن مبتلا می گردد، شبنمی از رفاه و خوشی دنیا بر کسی فرود نیامده جز آنکه سیل بلاها همه چیز را از بیخ و بن می کنند، هرگاه صبحگاهان بیاری کسی برخیزد، شامگاهان خود را به ناشناسی می زند، اگر از یک طرف شیرین و گوارا باشد از طرف دیگر تلخ و ناگوار است. کسی از فراوانی نعمتهای دنیا کام نگرفت جز آنکه مشکلات و سختیها دامنگیر او شد، شبی را در آغوش امن دنیا به سر نبرده جز آنکه صبحگاهان بالهای ترس و وحشت بر سر او کوبید، بسیار فریبنده است و آنچه در دنیاست نیز فریبندگی دارد، فانی و زودگذر است، و هر کس در آن زندگی می کند فنا می پذیرد روش برخورد با دنیا در زاد و توشه آن جز تقوا خبری نیست، کسی که به قدر کفایت از آن بردارد در آرامش به سر می برد، و آن کس که در پی به دست آوردن متاع بیشتری از دنیا باشد وسائل نابودی خود را فراهم کرده، و به زودی از دست می رود، بسا افرادی که به دنیا اعتماد کردند، ناگهان مزه تلخ مصیبت را بدانها چشاند و بسا صاحب اطمینانی که به خاک و خونش کشید، چه انسانهای باعظمتی را که خوار و کوچک ساخت، و بسا فخرفروشانی را که به خاک ذلت افکند حکومت دنیا ناپایدار، عیش و زندگانی آن تیره و تار، گوارای آن شور، و شیرینی آن تلخ، غذای آن زهر، و اسباب و وسائل آن پوشیده است، زنده آن در معرض مردن، و تندرست آن گرفتار بیماری است، حکومت آن بر باد رفته، و 

عزیزان آن شکست خورده متاع آن نکبت آلود و پناه آورنده آن غارت زده خواهد بود. 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 110 نهج البلاغه 

ارزش قرآن

قرآن را بیاموزید، که بهترین گفتار است، و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست، از نور آن شفا و بهبودی خواهید که شفای سینه های بیمار است، و قرآن را نیکو تلاوت کنید که سودبخش ترین داستانهاست، زیرا عالمی که به غیر علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بیماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجت بر او قویتر و حسرت و اندوه بر او ثابت و در پیشگاه خدا سزاوار سرزنش است.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

خطبه 109 نهج البلاغه

وصف چگونگی مرگ و مردن


سختی جان کندن و حسرت از دست دادن دنیا به دنیاپرستان هجوم آورد، بدنها در سختی جان کندن سست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز می دارد، و او در میان خانواده اش افتاده با چشم خود می بیند و با گوش می شنود و با عقل درست می اندیشد که عمرش را در پی چه کارهایی تباه کرده؟ و روزگارش را چگونه سپری نمود؟ به یاد ثروتهایی که جمع کرده می افتد، همان ثروتهایی که در جمع آوری آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناک گرد آورده و اکنون گناه جمع آوری آن همه بر دوش اوست که هنگام جدایی با آنها فرا رسید، و برای وارثان باقیمانده است تا از آن بهره مند گردند، و روزگار خود گذرانند، راحتی و خوشی آن برای دیگری و کیفر آن بر دوش اوست، و او در گرو این اموال است که دست خود را از پشیمانی می گزد. به خاطر واقعیتهایی که هنگام مرگ مشاهده کرده است. در این حالت از آنچه که در زندگی دنیا به آن علاقمند بود بی اعتناشده آرزو می کند، ای کاش آن کسی که در گذشته بر ثروت او رشک می برد، این اموال را جمع کرده بود، اما مرگ همچنان بر اعضا بدن او چیره می شود، تا آنکه گوش او 

مانند زبانش از کار می افتد، پس در میان خانواده اش افتاده نه می تواند با زبان سخن بگوید و نه با گوش بشنود، پیوسته به صورت آنان نگاه می کند، و حرکات زبانشان را می نگرد اما صدای کلمات آنان را نمی شنود، سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا می گیرد، و چشم او نیز مانند گوشش از کار می افتد، و روح از بدن او خارج می شود، و چون مرداری در بین خانواده خویش بر زمین می ماند که از نشستن در کنار او وحشت دارند، و از او دور می شوند. نه سوگواران را یاری می کند و نه خواننده ای را پاسخ می دهد، سپس او را به سوی منزلگاهش در درون زمین می برند، و به دست عملش می سپارند و برای همیشه از دیدارش چشم می پوشند. 

وصف رستاخیز و زنده شدن دوباره

 تا آن زمان که پرونده این جهان بسته شود، و خواست الهی فرا رسد، و آخر آفریدگان به آغاز آن بپیوندد، و فرمان خدا در آفرینش دوباره دررسد. آنگاه آسمان را به حرکت آورد و از هم بشکافد، و زمین را به شدت بلرزاند، و تکان سخت دهد، که کوهها از جا کنده شده و در برابر هیبت و جلال پروردگاری بر یکدیگر کوبیده و متلاشی شده و با خاک یکسان گردد سپس هر کس را که در زمین به خاک سپرده شده، درآورد، و پس از فرسودگی تازه شان گرداند، و پس از پراکنده شدن، همه را گردآورد، سپس برای حسابرسی و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد، آنها را به دو دسته تقسیم فرماید، به گروهی نعمتها دهد و از گروه دیگر انتقام گیرد، اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جای دهد و در بهشت جاویدان قرار دهد، خانه ای که مسکن گزیدگان آن هرگز کوچ نکنند و حالات زندگی آنان تغییر نپذیرد، در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند، و بیماریها در آنها نفوذ نخواهد کرد، خطراتی دامنگیرشان نمی شود، و سفری در پیش ندارند تا از منزلی به منزل دیگر کوچ کنند. و اما گنهکاران را در بدترین منزلگاه درآورد، و دست و پای آنها را با غل و زنجیر به گردنشان درآویزد، چنانکه سرهایشان به پاها نزدیک گردد، جامه های آتشین بر بدنشان پوشاند، و در عذابی که حرارت آتش آن بسیار شدید و بر روی آنها بسته، و صدای شعله ها هراس انگیز است قرار دهد. جایگاهی که هرگز از آن خارج نگردند، و برای اسیران آن غرامتی نپذیرند، و زنجیرهای آن گسسته نمی شود، مدتی برای عذاب آن تعیین نشده تا پایان پذیرد و نه سرآمدی تا فرا رسد. 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 109 نهج البلاغه

نعمتهای خداوند و سوء استفاده ها

خدایا ستایش تو را سزاست، که آفریننده و معبودی، و بندگان را به درستی آزمایش کردی، خانه آخرت را آفریدی و سفره رنگارنگ نعمتها را گستراندی، و در آن انواع نوشیدنی، خوردنی، همسران، میهمانداران، قصرها، نهرهای روان، میوه ها و کشتزاران، قرار دادی. سپس پیامبری را فرستادی تا انسانها را به آن خانه و نعمتها دعوت کند، افسوس که مردم نه آن دعوت کننده را اجابت کردند، و نه به آنچه تو ترغیبشان کردی رغبت نشان دادند، و نه به آنچه تو تشویقشان کردی مشتاق شدند، بر لاشه مرداری روی آوردند که با خوردن آن رسوا شدند، و در دوستی آن همداستان گردیدند. خطر عشق و وابستگیهای دروغین هر کس به چیزی عشق ناروا ورزد، نابینایش می کند، و قلبش را بیمار کرده، با چشمی بیمار می نگرد، و با گوشی بیمار می شنود، خواهشهای نفس پرده عقلش را دریده، دوستی دنیا دلش را میرانده است، شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند، دنیا به هر طرف برگردد او نیز برمی گردد، و هر چه هشدارش دهند از خدا نمی ترسد، از هیچ پنددهنده ای شنوایی ندارد، با اینکه گرفتار آمدگان دنیا را می نگرد که راه پس و 

پیش ندارند و در چنگال مرگ اسیرند می بینید که آنها بلاهایی را که انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد و دنیایی را که جاویدان می پنداشتند از آنها جداشده و به آنچه در آخرت وعده داده شده بودند خواهند رسید، آنچه بر آنان فرود آمد وصف ناشدنی است. 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام


بخشی از خطبه 109 نهج البلاغه توانایی خداوند 

وصف قدرت پروردگار 

همه چیز برابر خدا خشوع کننده است، و همه چیز با یاری او بر جای مانده اند، خدا بی نیازکننده هر نیازمند، و عزتبخش هر خوار و ذلیل، نیروی هر ناتوان، و پناهگاه هر مصیبت زده است، هر کس سخن گوید می شنود، و هر که ساکت باشد اسرار درونش را می داند، روزی زندگان بر اوست و هر که بمیرد به سوی او باز می گردد. خدایا! چشمها تو را ندیده تا از تو خبر دهند، پیش از توصیف کنندگان از موجودات، بوده ای، آفرینش برای ترس از وحشت تنهایی نبود، و برای سودجویی آنها را نیافریدی، هیچ کس از قدرت تو نتواند بگریزد، و هر کس را تو بگیری از قدرت تو نتواند خارج گردد، گناهکاران از عظمت تو نکاهند، و اطاعت کنندگان بر قدرت تو نیفزایند، آن کس که از قضای تو به خشم آید نتواند فرمانت را برگرداند، و هر کس که به فرمان تو پشت کند از تو بی نیاز نگردد. هر سری نزد تو آشکار و هر پنهانی نزد تو هویداست، تو خدای همیشه ای و بی پایان، و تو پایان هر چیزی، که گریزی از آن نیست، وعده گاه همه، محضر توست، و رهایی از تو جز به تو ممکن نیست، و زمام هر جنبنده ای به دست تو است، و به سوی تو بازگشت هر آفریده ای است. پاک و منزهی ای خدا! چه قدر بزرگ و 

والاست قدر و عظمت تو، و چه بزرگ است آنچه را که از خلقت تو می نگرم!! و چه کوچک است هر بزرگی در برابر قدرت تو، و چه باعظمت است آنچه را که از ملکوت تو مشاهده می کنم، و چه ناچیز است برابر آنچه که بر ما نهان است از سلطنت تو، و چه فراگیر است در این جهان نعمتهای تو، و چه کوچک است نعمتهای فراوان دنیا در برابر نعمتهای آخرت. 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام


خطبه 108-حادثه های بزرگ 

خداشناسی 

ستایش خدای را سزاست که با آفرینش مخلوقات، بر انسانها تجلی کرد، و با برهان و دلیل خود را بر قلبهایشان آشکار نمود، مخلوقات را بدون نیاز به فکر و اندیشه آفرید، که فکر و اندیشه مخصوص کسانی است که دلی درون سینه داشته باشند، و او چنین نیست که علم خداوندی ژرفای پرده های غیب را شکافته، و به افکار و عقاید پنهان احاطه دارد. 

وصف پیامبر اسلام (ص) پیامبر (ص) را از درخت تنومند پیامبران، از سرچشمه نور هدایت، از جایگاه بلند بی همانند، از سرزمین بطحا، از چراغهای برافروخته در تاریکیها، و از سرچشمه های حکمت برگزید. 

پیامبر (ص) طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است، مرهمهای شفابخش او آماده، و ابزار داغ کردن زخمها را گداخته، برای شفای قلبهای کور، و گوشهای ناشنوا، و زبانهای لال، آماده است و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است. علل انحراف فرزندان امیه بنی امیه با نور حکمت، جان و دل خود را روشن نساخته، و با شعله های فروزان دانش، قلب خود را نورانی نکرده اند، چونان چهارپایان صحرایی و سنگهای سخت و نفوذناپذیرند 

به تحقیق رازهای درون برای صاحبان آگاهی آشکار، و راه حق برای گمراهان نیز روشن است، و رستاخیز نقاب از چهره برانداخت، و نشانه های خود را برای زیرکان و آنان که طالب حقند نمایاند. نکوهش کوفیان مردم کوفه! چرا شما را پیکرهای بی روح، و روحهای بدون جسد می نگرم؟ چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحیت، و بازرگانانی بدون سود و تجارت، و بیدارانی خفته، و حاضرانی غایب از صحنه، بینندگانی نابینا، شنوندگانی کر، و سخن گویانی لال، مشاهده می کنم؟ 

پرچم گمراهی در جای خود برافراشته شده، و طرفداران آن پراکنده شده اند، شما را با پیمانه خود می سنجند و سرکوب می کنند، پرچمدارشان (معاویه)، از ملت اسلام خارج و بر راه گمراهی ایستاده است. خبر از کشتار و فساد بنی امیه پس آن روز که بر شما دست یابند جز تعداد کمی از شما باقی نگذارند، چونان باقیمانده غذایی اندک در ته دیگ، یا دانه های غذای چسبیده در اطراف ظرف، مانند پوستهای چرمی شما را به هم پیچانده می فشارند، و همانند خرمن شما را به شدت می کوبند، و چونان پرنده ای که دانه های درشت را از لاغر جدا کند، این گمراهان، مومنان را از میان شما جدا ساخته نابود می کنند. هشدار و سفارش به اطاعت از اهل بیت (ع) با توجه به این همه خطرات، روشهای گمراه کننده شما را به کجا می کشاند؟ تاریکیها و ظلمتها، تا کی شما را متحیر می سازد؟ دروغ پردازیها تا چه زمانی شما را می فریبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده به اینجا آورده و به کجا باز می گرداند؟ آگاه باشید! که هر سرآمدی را پرونده ای، و هر غیبتی را بازگشت دوباره ایست مردم! به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهید، دلهای خود را در پیشگاه او حاضر کنید، و با فریادهای او بیدار شوید، رهبر 

جامعه باید با مردم به راستی سخن گوید، و پراکندگی مردم را به وحدت تبدیل، و اندیشه خود را برای پذیرفتن حق آماده گرداند، پیشوای شما چنان واقعیتها را برای شما شکافت چونان شکافتن مهره های ظریف، و حقیقت را از باطل چون شیره درختی که از بدنه آن خارج شود، بیرون کشید. خبر از مسخ ارزشها در حکومت بنی امیه پس در آن هنگام که امویان بر شما تسلط یابند، باطل بر جای خود استوار شود، و جهل و نادانی بر مرکبها سوار، و طاغوت زمان عظمت یافته، و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد، روزگار چونان درنده خطرناکی حمله ورشده، و باطل پس از مدتها سکوت، نعره می کشد، مردم در شکستن قوانین خدا دست در دست هم می گذارند، و در جدا شدن از دین متحد می گردند، و در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند و چون چنین روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد، و باران خنک کننده، گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نیکان و بزرگواران کمیاب می شوند، مردم آن روزگار چون گرگان، و پادشاهان چون درندگان، تهیدستان طعمه آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از میانشان رخت برمی بندد، و دروغ فراوان می شود، با زبان تظاهر به د 

وستی دارند اما در دل دشمن هستند، به گناه افتخار می کنند، و از پاکدامنی به شگفت می آیند، و اسلام را چون پوستینی واژگونه می پوشند.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 106 نهج البلاغه:

ره آورد اسلام 

ستایش خداوندی را سزاست که راه اسلام را گشود، و راه نوشیدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود، ستونهای اسلام را در برابر ستیزه جویان استوار نمود، و آن را پناهگاه امنی برای پناه برندگان، و مایه آرامش برای واردشوندگان قرار داد اسلام، حجت و برهان برای گویندگان، و گواه روشن برای دفاع کنندگان، و نور هدایتگر برای روشنی خواهان، و مایه آرامش برای واردشوندگان قرار داد اسلام، حجت و برهان برای گویندگان، و گواه روشن برای دفاع کنندگان، و نور هدایتگر برای روشنی خواهان، و مایه فهمیدن برای خردمندان، و عقل و درک برای تدبیرکنندگان، و نشانه گویا برای جویندگان حق، و روشن بینی برای صاحبان عزم و اراده، پندپذیری برای عبرت گیرندگان، عامل نجات و رستگاری برای تصدیق کنندگان، و آرامش دهنده تکیه کنندگان، راحت و آسایش توکل کنندگان، و سپری نگهدارنده برای استقامت دارندگان است. اسلام روشن ترین راهها است، جاده هایش درخشان، نشانه های آن در بلندترین جایگاه، چراغهایش پرفروغ و سوزان، میدان مسابقه آن پاکیزه برای پاکان، سرانجام مسابقه های آن روشن و بی پایان، مسابقه دهندگان آن پیشی گیرنده و چابک سوارانند، برنامه این مسابقه، تصدیق کردن به حق، راهنمایان آن، اعمال صالح، پایان آن، مرگ، میدان مسابقه، دنیا، مرکز گردآمدن مسابقه دهندگان، قیامت، و جایزه آن بهشت است. 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام


خطبه 103 نهج البلاغه در تشویق به زهد 

روش برخورد با دنیا 

ای مردم! به دنیا چونان زاهدان رویگردان از آن، بنگرید، به خدا سوگند! دنیا به زودی ساکنان خود را از میان می برد، و رفاه زدگان ایمن را به درد می آورد، آنچه از دست رفت و پشت کرده هیچگاه برنمی گردد، و آینده به روشنی معلوم نیست تا در انتظارش باشند. شادی و سرور دنیا با غم و اندوه آمیخته، و توانایی انسان به ضعف و سستی می گراید، زیباییها و شگفتیهای دنیا شما را مغرور نسازد، زیرا زمان کوتاهی دوام ندارد. 

خدا بیامرزد کسی را که به درستی فکر کند، و پند گیرد، و آگاهی یابد، و بینا شود، پس به زودی خواهید دانست که آنچه از دنیا وجود داشت از آن چیزی نمانده، و آنچه از آخرت است جاویدان خواهد ماند، هر چیز که به شمارش آید پایان پذیرد، و هر چه انتظارش می کشیدید خواهد آمد، و آن چه آمدنی است نزدیک باشد 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام


بخشی از خطبه 102 نهج البلاغه

وصف روز قیامت 

قیامت روزی است که خداوند همه انسانهای گذشته و آینده را برای رسیدگی دقیق حساب و رسیدن به پاداش اعمال، گرد آورد، همه فروتنانه به پاخیزند، عرق از سر و رویشان و کنار دهانشان جاری است، و زمین زیر پایشان لرزان است، نیکوحالترین آنان کسی است که جای گذاشتن دو پایش را پیدا کند یا جایی برای آسوده ماندن بیابد. 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام:


خطبه 99 نهج البلاغه در گریز از دنیا 


خدا را بر نعمتهایی که عطا فرمود ستایش می کنیم و در کارهای خود از او یاری می جوییم، از او سلامت در دین را خواهانیم آنگونه که تندرستی بدن را از او درخواست داریم 

پرهیز از دنیاپرستی 

ای بندگان خدا، شما را به ترک دنیایی سفارش می کنم که شما را رها می سازد، گرچه شما جدایی از آن را دوست ندارید، دنیایی که بدنهای شما را کهنه و فرسوده می کند با اینکه دوست دارید همواره تازه و پاکیزه بمانید. شما و دنیا به مسافرانی مانید که تا گام در آن نهاده، احساس دارند به پایان راه رسیدند، و تا قصد رسیدن به نشانی کرده اند، گویا بدان دست یافتند، در حالی که تا رسیدن به هدف نهایی هنوز فاصله های زیادی است. چگونه می تواند به مقصد رسد کسی که روز معینی در پیش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد کرد! مرگ به سرعت او را می راند، و عوامل مختلف او را برخلاف خواسته خود از دنیا جدا می سازند. 

روش برخورد با دنیا 

پس در عزت و ناز دنیا بر یکدیگر پیشی نگیرید، و فریب زینتها و نعمتها را نخورید و مغرور نشوید، و از رنج و سختی آن ننالید، و ناشکیبا نباشید، زیرا عزت و افتخارات دنیا پایان می پذیرد، و زینت و نعمتهایش نابود می گردد، و رنج و سختی آن تمام می شود، و هر مدتی و مهلتی در آن به پایان می رسد، و هر موجود زنده ای به سوی مرگ می رود آیا نشانه هایی از زندگی گذشتگان که برجا مانده شما را از دنیاپرستی باز نمی دارد؟ 

اگر خردمندید!! آیا در زندگانی پدران شما آگاهی و عبرت آموزی نیست؟ مگر نمی بینید که گذشتگان شما باز نمی گردند؟ و فرزندان شما باقی نمی مانند؟ مگر مردم دنیا را نمی نگرید که در گذشت شب و روز حالات گوناگونی دارند؟ یکی می میرد و بر او می گریند، و دیگری باقیمانده به او تسلیت می گویند، یکی دیگر بر بستر بیماری افتاده دیگری به عیادت او می آید، و دیگری در حال جان کندن است، و دنیاطلبی در جستجوی دنیاست که مرگ او را درمی یابد، و غفلت زده ای که مرگ او را فراموش نکرده است، و آیندگان نیز راه گذشتگان را می پویند. به هوش باشید، مرگ را که نابودکننده لذتها و شکننده شهوتها و قطع کننده آرزوهاست، به هنگام تصمیم بر کارهای زشت، به یاد آورید، و برای انجام واجبات، و شکر در برابر نعمتها و احسان بی شمار الهی، از خدا یاری خواهید.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 96 نهج البلاغه :

خداشناسی 

سپاس خدا را که اول است، و چیزی پیش از او وجود نداشت، و آخر است و پس از او موجودی نخواهد بود، چنان آشکار است که فراتر از او چیزی نیست، و چنان مخفی و پنهان است که مخفی تر از او یافت نمی شود 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام:


خطبه 95 وصف پیامبر 

دوران جاهلیت و نعمت بعثت 

خدا پیامبر اسلام را به هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنه ها بسر می بردند، هوی و هوس بر آنها چیره شده، و خود بزرگ بینی و تکبر به لغزشهای فراوانشان کشانده بود، و نادانیهای جاهلیت پست و خوارشان کرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند، و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود پس پیامبر (ص) در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را کرد، و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود.


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 94 امام علی علیه السلام:


وصف پیامبران آسمانی

 پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت گذارد، و در بهترین مکانها استقرارشان داد، از صلب کریمانه پدران به رحم پاک مادران منتقل فرمود، که هرگاه یکی از آنان درگذشت، دیگری برای پیش بر دین خدا بپا خواست. وصف پیامبر اسلام و اهل بیت (ع) تا اینکه کرامت اعزام نبوت از طرف خدای سبحان به حضرت محمد (ص) رسید، نهاد اصلی وجود او را از بهترین معادن استخراج کرد، و نهال وجود او را در اصیل ترین و عزیزترین سرزمینها کاشت و آبیاری کرد، او را از همان درختی که دیگر پیامبران و امنیان خود را از آن آفرید به وجود آورد، که عترت او بهترین عترتها، خاندانش بهترین خاندانها، و درخت وجودش از بهترین درختان است، در حرم امن خدا رویید، و در آغوش خانواده کریمی بزرگ شد، شاخه های بلند آن سر به آسمان کشیده که دست کسی به میوه آن نمی رسید. پس، پیامبر (ص) پیشوای پرهیزکاران، و وسیله بینایی هدایت خواهان است، چراغی با نور درخشان، و ستاره ای فروزان، و شعله ای با برقهای خیره کننده و تابان است، راه و رسم او با اعتدال و روش زندگی او صحیح و پایدار، و سخنانش روشنگر حق و باطل، و حکم او عادلانه است. خدا او را زمانی مبعوث فرمود که با 

زمان پیامبران گذشته فاصله طولانی داشت و مردم از نیکوکاری فاصله گرفته، و امتها، به جهل و نادانی گرفتارشده بودند. 


احمدعلی بابادی

امام علی علیه السلام

بخشی از خطبه 94 نهج البلاغه:

وصف خدای سبحان 

برتر و بزرگ است خدایی که اندیشه های ژرف، حقیقت ذات او را درک نتوانند کرد، و گمان زیرکها آن را نمی یابد، آغازی است که نهایتی ندارد تا به آخر رسد، و پایانی ندارد تا ایام او سپری شود. 


احمدعلی بابادی