عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

الهـــــی چه عزتی دارد
اینکه بنـــــده ی تو باشم
و چه فخــری بالاتر از اینکه
تو خـــــدای من باشی
تو آنگونه خدایی هستی که من دوســـــت دارم
پس از من آن بنده ای را بساز که
تــو دوســـــت داری...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توحید» ثبت شده است

امام صادق علیه‏ السلام فرمود: امیرالمؤمنین(ع) براى مرتبه دوم مردم را به جنگ معاویه برانگیخت چون مردم انجمن گشتند بسخنرانى برخاست و فرمود: ستایش خدایی را است که یگانه و یکتا و بی نیاز و تنهاست، بود او از چیزى نیست و آفرینشش از چیزى نبوده، تنها با قدرتى آفریده که بسبب آن از همه چیز جدا شده و همه چیز از او جدا گشته است، براى او صفتیکه بدان توان رسید نباشد و حدیکه براى آن مثل آورند نیست آرایش لغتها از توصیف او ناتوان و ستودنهاى گوناگون در آنجا گم گشته و حیران است: راههاى عمیق اندیشه نسبت بملکوت او سرگردان و تفاسیر جامع از نفوذ در علمش بریده گشته، پرده ‏هاى ناپیدا نزد کنه پنهانش حایل شده و خردهاى تندرو نسبت بمطالب دقیق در نزدیکترین در جاتش گم گشته، پر برکت باد خدائیکه دوربینى همتها به او نرسد و زیرکیهاى عمیق او را در نیابد، متعالى است آنکه وقت قابل شماره و عمر دراز و صفت محدود ندارد (عمر دراز براى کسى است که دورانش پایان داشته باشد) منزه باد آنچنان خدائیکه نه آغازى دارد که از آن شروع شود و نه انجامیکه به آن پایان یابد و نه آخریکه در آنجا نابود گردد. او منزه است، او چنانستکه که خود را، وصف کنندگان بستایش او نرسند، همه چیز را هنگام آفرینش محدود ساخت تا از همانندى خودش (که محدود نیست) جدا باشند و او از همانندى آنها جدا باشد در چیزها درون نشده تا بتوان گفت در آنها جا دارد و از آنها دور نگشته تا بتوان گفت او از آنها بیگانه است و از آنها بر کنار نگشته تا توان گفت: در کجاست، ولى خداى سبحان علمش همه چیز را فرا گرفته و صنعش آنها را محکم ساخته و یادش آنها را شماره کرده، پنهانی هاى هواى ناپیدا (مانند امواج و برق و قواى ناقل صدا) و پوشیده‏هاى نهان تاریکى شب و آنچه در آسمانهاى بالا و زمینهاى پائین است از او نهان نیست، براى هر چیزى از جانب او نگهبان و گماشته ‏ایست و چیزى نیست جز اینکه بچیز دیگر احاطه دارد و آنکه بهمه احاطه کنندگان احاطه دارد خداى یگانه یکتاى بی نیازیست که گردش زمان دگرگونش نسازد و ساختن هیچ چیز او را خسته نکند، فقط به آنچه خواهد گوید: باش موجود شود، آنچه را آفریده بدون نمونه قبلى و بدون رنج و تلاش اختراع نموده، هر کسى که چیزى سازد آن را از ماده ‏اى سازد و خدا بی ‏ماده ساخته است، هر دانشمندى پس از نادانى دانا گشته و خدا نادان نبوده و دانش نیاموخته علمش بهمه چیز پیش از بودن آنها احاطه کرده و از پیدایش آنها علمش افزون نگشته، علم او به آنها پیش از پدید آمدنشان چون علم اوست به آنها پس از پدید آوردنشان، چیزها را نیافریده تا سلطنتش استوار شود یا بیم نابودى و کاهشش برود یا در برابر مخالف ستیزه ‏گر و همانند افزودن طلب و انبار گردنکش کمک گیرد بلکه همه آفریدگان پروریده و بندگان سر بزیرند. 
منزه باد خدائیکه آفرینش آنچه اختراع کرده و سرپرستى آنچه آفریده برنجش نینداخته، از ناتوانى و خستگى نیست که به همین قدر که آفریده اکتفا کرده (بلکه در آفرینش بیش از این مقدار حکمت و مصلحت ندیده) آنچه را آفریده دانسته و آنچه را بصلاح دانسته آفریده است و اثر اندیشه و علم پیدا شده‏ اى نبوده که در آفرینش خطا نکرده، و آنچه را نیافریده بواسطه تردیدش نبوده بلکه آفرینش او قضاء و فرمانیست ناگسستنى و دانشى است محکم و فرمانیست استوار، بربوبیت یگانه گشته و خود را بیگانگى مخصوص گردانیده و بزرگوارى مخصوص است، از گرفتن فرزندان برتر است و از آمیزش زنان پاکیزه، و مقدس است، از همسایگى انبازان عزیز و والاست در آنچه آفریده ضدى ندارد و در آنچه مالک شده همانندى ندارد؟ هیچکس در ملک او شریک نگشته، یگانه و یکتا و بی نیاز است، نابود کننده همیشگى و جایگزین پایان است (هر دراز عمرى را خدا نابود کند و خودش همیشه باقیست) آنکه همیشه بوده و همیشه باشد، یگانه است و ازلى پیش از آغاز روزگار بوده و پس از گذشت امور باشد، نابود نگردد، و تمام نشود، بدینگونه پروردگارم را میستایم، شایسته پرستشى جز خدا نیست شگفتا از بزرگى که چه بزرگست و از والائى که چقدر والاست و از عزیزى که چه اندازه عزیز است و از آنچه ستمگران درباره‏اش گویند بلندى بسیار دارد (ثقة الاسلام کلینى ره فرماید) این خطبه از خطبه ‏هاى مشهور آن حضرت است و از زیادى شهرت عامه مردم آنرا کوچک شمرده‏ اند در صورتیکه همین خطبه براى کسیکه علم توحید جوید کافى است اگر در آن بیندیشد و آنرا بفهمد، زیرا اگر تمام جن و انس جز پیغمبران همزبان شوند که توحید را مانند آنچه آن حضرت پدر و مادرم فدایش فرموده بیان کنند نتوانند و اگر بیان آن حضرت علیه ‏السلام نبود مردم نمی‏دانستند چگونه در راه توحید قدم بردارند .



اصول کافى جلد 1 صفحه: 182 روایة: 4 

احمدعلی بابادی