عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

الهـــــی چه عزتی دارد
اینکه بنـــــده ی تو باشم
و چه فخــری بالاتر از اینکه
تو خـــــدای من باشی
تو آنگونه خدایی هستی که من دوســـــت دارم
پس از من آن بنده ای را بساز که
تــو دوســـــت داری...

۴۰ مطلب با موضوع «احادیث 4» ثبت شده است

رسول خدا (ص) فرمود: دانشجوئى بر هر مسلمانى واجب است، همانا خدا دانشجویان را دوست دارد.


اصول کافى ج: 1 ص: 35 روایة: 1

احمدعلی بابادی

امام صادق علیه السلام در حدیثى طولانى فرماید: آغاز و نخست هر چیز و نیرو و آبادانى آنکه هر سودى تنها به آن مربوط است عقل است که آن را خدا زینت و نورى براى خلقش قرار داده. با عقل بندگان خالق خود بشناسند و دانند که آنها مخلوقند و او مدبر و ایشان تحت تدبیر اویند و اینکه خالق شان پایدار و آنها فانى می‏باشند و به وسیله عقول به خویش از دیدن آسمان و زمین و خورشید و ماه و شب و روز استدلال کردند که او و اینها خالق سرپرستى دارند تا آغاز و بی ‏انتها و با عقل تشخیص زشت و زیبا دادند و دانستند در نادانى تاریکى و در علم نور است اینست آنچه عقل به آنها راهنما گشته. عرض شد: آیا بندگان می‏توانند بعقل تنها اکتفا کنند (و در پى تحصیل علم و ادب بر نیایند) فرمود: عاقل به رهبرى همان عقلیکه خداوند نگهدار او و زینت و سبب هدایتش قرار داده می‏داند که خدا حق است و پروردگار اوست و می‏داند که خالقش را پسند و ناپسندیست و اطاعت و معصیتى، و عقلش را بتنهائى راهنماى به اینها نمی‏بیند و می‏فهمد که رسیدن به این مطالب جز با طلب علم ممکن نیست و اگر بوسیله علمش به اینها نرسد عقلش او را سودى نداده پس واجب است بر عالم طلب علم و ادب نماید که بی ‏آن استوار نماند.


 صفوان گوید شنیدم امام صادق علیه السلام می‏فرمود: مکنتى پر نعمت‏تر از عقل نیست و تنگدستى پست‏تر از حماقت نى. و در هر کار پشتیبانى فزونتر از مشورت نیست.

احمدعلی بابادی

امام صادق از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می‏فرماید: عمق حکمت بوسیله عقل و عمق عقل به وسیله حکمت بیرون آید، حسن تدبیر وسیله ادب شایسته است؛ و نیز می‏فرمود تفکر و تعقل مایه زندگى دل شخص با بصیرت است چنانکه رونده در تاریکى که بوسیله نور گام بردارد به خوبى رهایى یابد و اندکى در راه درنگ کند.

شرح :
مراد به حکمت حقائق علوم الهى و معارف دینى است که تنها وسیله رسیدن به آن عقل است و چون با درجه ‏اى از عقل به درجه ‏اى از حکمت رسد عکس ‏العملش این است که عقلش پرتو بیشترى میگیرد و به واسطه ترقى حکمت عقل هم ترقى می‏کند و کمال می‏یابد و مراد به ادب نگاه داشت حد هر چیز و طور پسندیده آن است مانند اخلاق حمیده و انجام اعمال شرعیه که اینها در صورتى حاصل میشود که معلم مدبر و با سیاستى براى فرد یا جامعه باشد.


اصول کافى جلد 1 صفحه: 33 روایة: 34



احمدعلی بابادی

امام صادق علیه السلام فرمود: میان ایمان و کفر فاصله اى جز کم عقلى نیست. عرض شد چگونه‏ اى پسر پیغمبر؟ فرمود: بنده خدا متوجه مخلوقى میشود (و حاجت خود را از فقیرى مانند خود میخواهد) در صورتى که اگر با خلوص نیت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزدیکتر از آن وقت به او رسد.


اصول کافى جلد 1 ص :32 روایة: 33



احمدعلی بابادی

 امام صادق علیه السلام فرمود: اى مفضل کسى که تعقل نکند رستگار نگردد و تعقل نکند کسى که نداند، کسى که بفهمد نجیب میشود، کسى که صبر کند پیروز شود، دانش سپر بدبختى است و راستى عزت است و نادانى زلت، فهمیدن بزرگوارى و سخاوت کامیابى و خوش خلقى دوستى آورنده است، کسى که به اوضاع زمانش آگاه باشد اشتباهات بر او هجوم نیاورد، دوراندیشى همان بدبینى است واسطه بین انسان و رسیدن به حقیقت نعمت وجود عالم است و نادان در این میان بدبخت است، خدا دوست کسى است که او را شناخت و دشمن آنکه خودسرانه خویش را در زحمت شناسائیش انداخت خردمند عیب پوش است و نادان فریبنده اگر خواهى بزرگوار شوى ملایم باش و اگر خوار شوى درشتى کن شریف طینت نرم دل است بداصل سخت دل کس که کوتاهى کند به پرتگاه افتد و کسى که از عاقبت بیم کند از نسنجیده کارى سالم ماند، کسى که ندانسته و ناگاه بکارى در آید بینى خود را بریده است (خود را بنهایت خوارى و مذلت انداخته است). هر که نداند نفهمد و هرکه نفهمد سالم نماند و آنکه سالم نماند عزیز نگردد و هر که عزیز نگردد خرد شود. و آنکه خرد شود سرزنش شود و هر کس چنین باشد سزاوار است که پشیمان شود.


اصول کافى جلد 1 صفحه:31 روایة 29

احمدعلی بابادی

امام صادق علیه السلام از پیغمبر اکرم (ص) فرمود: چون مردى را پرنماز و روزه دیدید به او ننازید تا بنگرید عقلش چگونه است.




کتاب کافى جلد 1 ص :31 روایة: 28

احمدعلی بابادی

امام باقر علیه السلام فرمود چون خدا عقل را آفرید به او فرمود پیش بیا، پیش آمد فرمود برگرد، برگشت فرمود بعزت و جلالم مخلوقى بهتر از تو نیافریدم، امر نهى و پاداش و کیفرم متوجه تو است.


اصول کافى جلد 1 ص :30 روایة: 26

احمدعلی بابادی

امام صادق علیه السلام از پیغمبر (ص) نقل می‏کند که فرمود: اى على هیچ تهیدستى سخت‏تر از نادانى و هیچ مالى سود بخش‏تر از عقل نیست.


اصول کافى جلد 1 ص :30 روایة: 25

احمدعلی بابادی

حضرت صادق علیه السلام فرمود عقل راهنماى مؤمن است.


اصول کافى جلد 1 ص :29 روایة: 24

احمدعلی بابادی

 حضرت صادق علیه السلام فرمود: حجت خدا بر بندگان پیغمبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است.


اصول کافى جلد 1 صفحه: 29 روایة: 22

احمدعلی بابادی

حضرت باقر علیه السلام فرمود: چون قائم ما قیام کند خداوند دست رحمتش را بر سر بندگان گذارد پس عقولشان را جمع کند و ( تا پیروى هوس نکنند و با یکدیگر اختلاف نورزند) و در نتیجه خردشان کامل شود (متانت و خود نگهداریشان کامل شود).


اصول کافى جلد 1 صفحه: 29 روایة: 21

احمدعلی بابادی

حضرت صادق علیه السلام فرمود با عقل ترین مردم خوش خلق‏ترین آنها است.


اصول کافى جلد 1 صفحه: 27 روایة: 17

احمدعلی بابادی

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: دلهاى نادانان را طمع‏ها از جا بر میکنند و آرزوهاى بیجا در گروشان میگذارند و نیرنگها به دامشان می ‏اندازند.


اصول کافى جلد 1 صفحه: 27 روایة: 16

احمدعلی بابادی

سماعه گوید خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم و جمعى از دوستانش هم حضور داشتند که ذکر عقل و جهل به میان آمد حضرت فرمود: عقل و لشکرش و جهل و لشکرش را بشناسید، سماعه گوید من عرض کردم قربانت گردم غیر از آنچه شما به ما فهمانیده‏ اید نمیدانیم. حضرت فرمود: خداى عزوجل عقل را از نور خویش و از طرف راست عرش آفرید و آن مخلوق اول از روحانیین است پس بدو فرمود: پس رو او پس رفت سپس فرمود پیش آى پیش آمد خداى تبارک و تعالى فرمود: ترا با عظمت آفریدم و بر تمام آفریدگانم شرافت بخشیدم سپس جهل را تاریک و از دریاى شور و تلخ آفرید به او فرمود پس رو پس رفت فرمود پیش بیا پیش نیامد فرمود: گردن کشى کردى؟ او را از رحمت خود دور ساخت سپس براى عقل هفتاد و پنج لشکر قرار داد. چون جهل مکرمت و عطاء خدا را نسبت به عقل دید دشمنى او را در دل گرفت و عرض کرد پروردگارا این هم مخلوقى است مانند من. او را آفریدى و گرامیش داشتى و تقویتش نمودى من ضد او هستم و بر او توانایى ندارم آنچه از لشکر به او دادى به من هم عطا کن فرمود بلى می‏دهم ولى اگر بعد از آن نافرمانى کردى ترا و لشکر تو را از رحمت خود بیرون میکنم عرض کرد خشنود شدم پس هفتاد و پنج لشکر به او عطا کرد. و هفتاد و پنج لشکرى که به عقل عنایت کرد (و نیز هفتاد و پنج لشکر جهل) بدین قرار است:
نیکى و آن وزیر عقل است و ضد او را بدى قرار داد؛ که آن وزیر جهل است؛ و ایمان و ضد آن کفر؛ و تصدیق حق و ضد آن انکار است؛ و امیدوارى و ضد آن نومیدى؛ و دادگرى و ضد آن ستم؛ و خشنودى و ضد آن قهر و خشم؛ و سپاسگذارى و ضد آن ناسپاسى؛ و چشمداشت رحمت خدا و ضد آن یأس از رحمتش؛ و توکل و اعتماد به خدا و ضد آن حرص و آز؛ و نرم دلى و ضد آن سخت دلى؛ و مهربانى و ضد آن کینه توزى و دانش و فهم و ضد آن نادانى؛ و شعور و ضد آن حماقت؛ و پاکدامنى و ضد آن بیپاکى و رسوائى و پارسائى و ضد آن دنیا پرستى؛ و خوشرفتارى و ضد آن بدرفتارى؛ و پروا داشتن و ضد آن گستاخى؛ و فروتنى و ضد آن خودپسندى؛ و آرامى و ضد آن شتابزدگى؛ و خردمندى و ضد آن بی‏خردى و خاموشى و ضد آن پرگوئى؛ و رام بودن و ضد آن گردنکشى؛ و تسلیم حق شدن و ضد آن تردید کردن، و شکیبایى و ضد آن بی‏تابى؛ و چشم پوشى و ضد آن انتقامجوئى؛ و بی‏نیازى و ضد آن نیازمندى؛ و به یاد داشتن و ضد آن بیخبر بودن؛ و در خاطر نگه داشتن و ضد آن فراموشى؛ و مهرورزى و ضد آن دورى و کناره‏ گیرى؛ و قناعت و ضد آن حرص و آز؛ و تشریک مساعى و ضد آن دریغ و خوددارى؛ و دوستى و ضد آن دشمنى؛ پیمان دارى و ضد آن پیمانشکنى؛ و فرمانبرى و ضد آن نافرمانى سرفرودى و ضد آن بلندى جستن؛ و سلامت و ضد آن مبتلا بودن؛ و دوستى و ضد آن تنفر و انزجار؛ و راستگوئى و ضد آن دروغگوئى؛ و حق و درستى و ضد آن باطل و نادرستى؛ و امانت و ضد آن خیانت؛ و پاکدلى و ضد آن ناپاکدلى؛ و چالاکى و ضد آن سستى و زیرکى و ضد آن کودنى؛ و شناسایى و ضد آن ناشناسائى؛ و مدارا و رازدارى و ضد آن رازفاش کردن؛ و یک روئى و ضد آن دغلى؛ و پرده پوشى و ضد آن فاش کردن؛ و نماز گزاردن و ضد آن تباه کردن نماز؛ و روزه گرفتن و ضد آن روزه خوردن؛ و جهاد کردن و ضد آن فرار از جهاد؛ و حج گزاردن و ضد آن پیمان حج شکستن و سخن نگهدارى و ضد آن سخنچینى؛ و نیکى به پدر و مادر و ضد آن نافرمانى پدر و مادر؛ و با حقیقت بودن و ضد آن ریاکارى؛ و نیکى و شایستگى و ضد آن زشتى و ناشایستگى؛ و خودپوشى و ضد آن خود آرائى و تقیه و ضد آن بیپروائى؛ و انصاف و ضد آن جانبدارى باطل؛ و خودآرائى براى شوهر و ضد آن زنا دادن؛ و پاکیزگى و ضد آن پلیدى؛ و حیا و آزرم و ضد آن بی ‏حیائى؛ و میانه روئى و ضد آن تجاوز از حد؛ و آسودگى و ضد آن خود را به رنج انداختن؛ و آسان‏گیرى و ضد آن سختى گیرى؛ و برکت داشتن و ضد آن بی‏برکتى؛ و تن درستى و ضد آن گرفتارى؛ و اعتدال و ضد آن افزون طلبى؛ و موافقت با حق و ضد آن پیروى از هوس و سنگینى و متانت و ضد آن سبکى و جلفى؛ و سعادت و ضد آن شقاوت؛ و توبه و ضد آن؛ اصرار برگناه؛ و طلب آمرزش و ضد آن بیهوده طمع بستن؛ و دقت و مراقبت و ضد آن سهل ‏انگارى؛ دعا کردن و ضد آن سرباز زدن؛ و خرمى و شادابى و ضد آن سستى و کسالت؛ و خوشدلى و ضد آن اندوهگینى؛ مأنوس شدن و ضد آن کناره گرفتن و سخاوت و ضد آن بخیل بودن.
پس تمام این صفات ( هفتاد و پنج گانه) که لشگریان عقلند جز در پیغمبر و جانشین او و مؤمنینى که خدا دلش را به ایمان آزموده جمع نشود اما دوستان دیگر ما برخى از اینها را دارند و متدرجا همه را دریابند و از لشکریان جهل پاک شوند آنگاه با پیغمبران و اوصیاءشان در مقام اعلى همراه شوند و این سعادت جز با شناختن عقل و لشکریانش و دورى از جهل و لشکریانش به دست نیاید خدا ما و شما را به فرمانبرى و طلب ثوابش موفق دارد.(در متن جنود عقل و جهل را هفتاد و پنج ذکر کرده و در توجیه هفتاد و هشت و ظاهرا بعضى به عبارت دیگر تکرار شده).

شرح :
مقصود از جهل یا شیطان است و یا همان قوه‏اى که انسان را به کار زشت و گناه دعوت می‏کند و وسوسه مینماید و این در فرشتگان نیست از این جهت هیچ یک از هفتاد و پنج لشکر جهل که در این حدیث شریف نام برده شده در اختیار ایشان نیست و انسان آنگاه از فرشته برتر شود که با وجود آنکه استعداد پذیرش این صفات زشت را دارد و آنها متصف نگردد و آنها را در خود راه ندهد و مراد به عقل هم چنانچه در حدیث اول گفتیم قوه ‏اى است که انسان را به فضائل و کارهاى نیک وا میدارد و لشکریان او هم در برابر لشکریان جهل صف کشیده و همیشه نفس انسان میدان معرکه و محل زد و خورد و کارزار این دو صف می‏باشد.


اصول کافى جلد 1 صفحه: 23 روایة: 14

احمدعلی بابادی

هشام بن حکم گوید: موسى بن جعفر علیهم السلام به من فرمود: اى هشام خداى تبارک و تعالى صاحب عقل و فهم را در کتاب مژده داده است و فرموده (الزمر آیه 17 و18) آن بندگانم را که هر سخن را شنوند و از نیکوترش پیروى کنند مژده بده، ایشانند که خدا هدایتشان کرده و ایشانند صاحبان عقل. اى هشام همانا خداى متعال بواسطه عقل حجت را براى مردم تمام کرده و پیغمبران را بوسیله بیان یارى کرده و بسبب برهانها بر ربوبیت خویش دلالتشان نموده و فرموده است (البقرة آیه 163 و 164) خداى شما خدائیست یگانه که جز او خدائى نیست و رحمان و رحیم است. در آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت شب و روز و کشتى هائیکه به سود مردم در دریا روانست و آبى که خدا از آسمان فرو آورد که زمین را بعد از موات شدنش زنده گرداند و از همه جنبندگان در آن پرا کند و گردش بادها و ابرى که بین آسمان و زمین زیر فرمانست نشانه ایست بر ربوبیت ما براى مردمى که تعقل کنند. اى هشام خدا اینها را دلیل بر شناسائى خود قرار داده که مسلماً مدبرى دارند، پس فرموده است ...

احمدعلی بابادی

پیغمبر فرمود: خدا به بندگانش چیزى بهتر از عقل نبخشیده است، زیرا خوابیدن عاقل از شب بیدارى جاهل بهتر است و در منزل بودن عاقل از مسافرت جاهل (به سوى حج و جهاد) بهتر است و خدا پیغمبر و رسول را جز براى تکمیل عقل مبعوث نسازد (تا عقلش را کامل نکند مبعوث نسازد) و عقل او برتر از عقول تمام امتش باشد و آنچه پیغمبر در خاطر دارد، از اجتهاد مجتهدین بالاتر است و تا بنده‏اى واجبات را به عقل خود در نیابد آنها رإ؛ انجام نداده است همه عابدان در فضیلت عبادتشان بپاى عاقل نرسند. عقلا همان صاحبان خردند که درباره ایشان فرموده: تنها صاحبان خرد اندرز مى‏گیرند.


اصول کافى جلد 1 صفحه: 14 روایة: 11


احمدعلی بابادی

سلیمان دیلمى گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم فلانى در عبادت و دیانت و فضیلت چنین و چنانست فرمود: عقلش چگونه است؟ گفتم نمی‏دانم، فرمود، پاداش باندازه عقل است.



اصول کافى جلد 1 صفحه: 12 روایة: 8

احمدعلی بابادی

حسن بن جهم گوید: از امام رضا علیه‏السلام شنیدم که می فرمود: دوست هر انسانى عقل او است و دشمن او جهلش.


اصول کافى جلد 1 صفحه: 11 روایة: 4

احمدعلی بابادی

شخصى از امام ششم علیه السلام پرسید عقل چیست؟ فرمود چیزى است که بوسیله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آید آن شخص گوید: گفتم پس آنچه معاویه داشت چه بود؟ فرمود: آن نیرنگست، آن شیطنت است، آن نمایش عقل را دارد ولى عقل نیست.


اصول کافى جلد 1 صفحه: 11 روایة: 3

احمدعلی بابادی

امام باقر(ع) فرماید: چون خدا عقل را آفرید از او بازپرسى کرده باو گفت پیش آى پیش آمد، گفت باز گرد، بازگشت، فرمود بعزت و جلالم سوگند مخلوقى که از تو به پیشم محبوب‏تر باشد نیافریدم و ترا تنها بکسانیکه دوستشان دارم بطور کامل دادم. همانا امر و نهى کیفر و پاداشم متوجه تو است. 

احمدعلی بابادی

بخشی از خطبه54 نهج البلاغه امام علی علیه السلام

 تن به جنگ دادن آسانتر از تن به کیفر پروردگار دادن است، و از دست دادن دنیا آسانتر از رها کردن آخرت است.


احمدعلی بابادی

  

امام علی علیه السلام:

 چه بد تجارتی، که دنیا را بهای جان خود بدانی، و با آنچه که در نزد خداست معاوضه نمایی. 

بخشی از خطبه 32 نهج البلاغه امام علی علیه السلام.

احمدعلی بابادی

مشمول شفاعت و همنشین پیامبر (ص )

روی ان رجلا قال لرسول الله -صلی الله علیه وآله -

ادع الله ان یجعلنی من اهل شفاعتک و یرزقنی مرافقتک فی الجنة . قال -صلی الله علیه وآله - اعنی بکثرة السجود 

مردی به پیامبر (ص ) عرض کرد یا رسول الله ! از خدا بخواه که مرا مشمول شفاعت تو قرار دهد و از همنشینان تو در بهشت باشم . (رسول خدا (ص ) فرمود من از خدا می خواهم ولی تو هم مرا با زیادی سجده کمک کن . (المحجة البیضاء ، ج 1 ، ص 345) .

احمدعلی بابادی

ریزش گناهان با سجده فراوان

جاء رجل الی رسول الله -صلی الله علیه وآله - فقال  یا رسول الله ! کثرت ذنوبی وضعف عملی . فقال رسول الله -صلی الله علیه وآله - اکثر السجود فانه یحط الذنوب کما تحط الریح ورق الشجر 

مردی خدمت رسول خدا -صلی الله علیه وآله - رسید و از زیادی گناه و کمی عمل صالح شکایت کرد آن حضرت فرمود زیاد سجده به جای آور ، زیرا سجده گناهان را می ریزید ، همچنان که باد برگ درختان را . (وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 76) .

احمدعلی بابادی

ضمانت بهشت 

ان قوما اتورسول الله -صلی الله علیه وآله - فقالوا 

یا رسول الله ! اضنم لنا علی ربک الجنة ، قال فقال  علی ان تعینونی بطول السجود 

گروهی نزد پیامبر خدا (ص ) آمدند و عرضه داشتند یا رسول الله ! بهشت را برای ما ضمانت کن . حضرت فرمود شما با سجده های طولانی مرا در این کار یاری کنید . (بحارالانوار ، ج 85 ، ص 164) .

احمدعلی بابادی

خواندن سوره توحید در همه حال

عن السکونی عن جعفر بن محمد عن ابیه - علیهماالسلام - قال

ان النبی -صلی الله علیه وآله - صلی علی سعدبن معاذ فقال  لقد وافا من الملائکة تسعون الف ملک و فیهم جبرئیل - علیه السلام - یصلون علیه ، فقلت له  یاجبرئیل استحق صلاتکم علیه ؟  فقال  بقراءة (قل هوالله احد) قائما وقاعدا و راکبا و ماشیا و ذاهبا و جائبا 

از سکونی از حضرت صادق از پدرش (ع ) روایت شده است که رسول خدا (ص ) برجنازه سعدبن معاذ نماز گزارد و فرمود نود هزار ملک بر او نماز خواندند ، که جبرئیل در میان ایشان بود رسول خدا گوید (پرسیدم از جبرئیل که به چه عمل وی مستحق این شده که شما بر او نماز گزاردید ؟ ) گفت  (به سبب اینکه (قل هو الله احد) را ایستاده و نشسته و سواره و پیاده و در حال رفتن و در حال بازگشتن و در همه حال می خواند . (ثواب الاعمال ، ص 289) . 

احمدعلی بابادی

تاءثیر خواندن حمد و سوره

قال العسکری - علیه السلام - فی تفسیره 

واذا قال بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین فقراء فاتحة الکتاب و سورة قال الله تعالی لملائکته اما ترون عبدی ؟  هذا کیف تلذذ بقرائه کلامی ؟  اشهدکم یا ملائکتی لاقولن له یوم القیامة اقراء فی جنانی و ارق فی درجاتی فلا یزال یقرء بعددکل حرف درجة من ذهب و درجة من فضة و درجة من لؤ لؤ و درجة من جوهر و درجة من زبرجد اخضر و درجة من زمرد اخضر و درجة من نور رب العزة 

و زمانی که بنده (بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین ) را قرائت کرد و فاتحة الکتاب و سوره خواند ، خداوند تعالی خطاب به ملائکه خود میگوید آیا این بنده مرا نمی بیند چگونه با قرات کلام من لذت می برد ؟  شما را شاهد می گیرم ، ای ملائکه من ! هرآینه روز قیامت به او خواهم گفت  در بهشت من قرائت کن و به درجات (بالا) ارتقا پیدا کن ، پس او دائم قرائت می کند و به عدد هر حرف ، درجه ای از طلا ، درجه ای از نقره ، درجه ای از لؤ لؤ ، درجه ای از جوهر ، درجه ای از زبرجد سبز ، درجه ای از زمرد سبز و درجه ای از نور رب العزة به او عطا خواهد شد . (بحارالانوار ، ج 82 ، ص 221) .

احمدعلی بابادی

تکرار (مالک یوم الدین )

عن علی بن الحسین - علیه السلام - قال 

لو مات من بین المشرق و المغرب لما استوحشت ، لو کان القرآن معی ، و اذا کان قراء من القرآن ، (مالک یوم الدین ) کررها و کاد ان یموت مما دخل علیه من الخوف 

امام سجاد (ع ) فرمود اگر مردم خاور و باختر بمیرند ، در صورتی که قرآن همراه من باشد ، وحشت نمی کنم هنگامی که (مالک یوم الدین ) را از قرآن می خواند ، آن را بارها تکرار می کرد و چیزی نمی ماند که از ترسی که بر او وارد شد بمیرد . (بحارالانوار ، ج 85 ، ص 66) .

احمدعلی بابادی

معنی الله و رحمان و رحیم

قال الصادق - علیه السلام -

الله اله کل شی ء الرحمن بجمیع خلقه و الرحیم بالمؤ منین خاصة 

(الله ) یعنی  معبود تمامی اشیاء و (رحمان ) (صفت عام است ) یعنی  بخشنده و مهربان به تمامی مخلوقات (در دنیا) و (رحیم ) (صفت خاص است ) یعنی فقط نسبت به مؤ منان بخشنده و مهربان است (در آخرت ) (اصول کافی ، ج 1 ، ص 114) 

احمدعلی بابادی

برای نماز برخیز ! 

قال رسول الله -صلی الله علیه وآله -

قم فصل فان فی الصلوة شفاء 

برخیز نماز به جای آورد ! پس همانا در نماز شفا است . (جامع احادیث الشیعه ، ج 4 ، ص 28) .

احمدعلی بابادی

نیت شرط اساسی نماز

فقه الرضا - علیه السلام - سئل بعض العلما من ال محمد - علیهم السلام  فقیل له  جعلت فداک ما معنی الصلوة فی الحقیقة ؟  قال  صلة الله للعبد بالرحمة و طلب الوصال الی الله من العبد اذا کان یدخل بالنیة ویکبر بالتعظیم و الاجلال ویقرء یالتریل و یرکع بالخشوع ویرفع بالتواضع ویسجد بالذل و الخضوع ویتشهد بالاخلاص مع الامل و یسلم بالرحمة و الرغبة و ینصرف بالخوف و الرجاء فاذا فعل اداها بالحقیقة 

از امام رضا (ع ) سوال شد فدایت شوم معنای حقیقی نماز چیست ؟  امام فرمود نماز صله و موهبتی است از طرف خداوند مهربان برای بنده از راه رحمت و عنایت و نماز مطالبه وصال و تقرب بنده به سوی خداوند است وقتیکه با نیت داخل نماز گردیدو با تعظیم و اجلال هرچه بیشتر برای خداوند تکبیر گفت و با ترتیل قرائت کردو با خشوع رکوع کرد و با تواضع از رکوع بلند شد و با ذلت و خضوع سر به سجد گذاشت و با اخلاص و آرزو تشهد خواند ، سپس نمازش را با رغبتی تمام و با امید به رحمت واسعه الهی سلام داد و به پایان رساند در حالی که بین خوف و رجا باشد ، (چون نمی داند که آیا نمازش مقبول درگاه حضرت حق قرار گرفته یا خیر ؟ ) پس هرگاه چنین نمازی را به جای آورد ، رعایت مسائل یاد شده را نموده ، نمازی با حقیقت به جای آورده است . (بحارالانوار ، ج 84 ، ص 246 ، مستدرک الوسائل ، ج 1 ، ص 264) . 


احمدعلی بابادی

اثر نیت خالص 

قال علی - علیه السلام -

لو خلصت النیات لزکت الاعمال 

اگر نیت ها خالص شوند عمل ها پاکیزه خواهند شد . (غرر الحکم ، ج 2 ، حدیث 7578) 

احمدعلی بابادی

توفیق در کارها

قال علی - علیه السلام -

فی الاخلاص النیات نجاح الامور 

در خالص گردانیدن نیت ها پیروزی و موفقیت در کارها است . (غرر الحکم ، ج 2 ، حدیث 6510) 

احمدعلی بابادی

اهمیت نیت 

قال رسول الله -صلی الله علیه وآله -

انما لکن امرء مانوی فمن کان هجرته الی الله و رسوله فهجرته الی الله و رسوله و من کان هجرته الی دنیا یصیبها او امرئة ینکحها فهجرته الی ما هاجر الیه 

همانا برای هر کس همان چیزی است که نیت کرده ، پس هرکس نیتش از هجرت خدا و رسول باشد ، اجر و مزدش بر خدا و رسول است و هر کس نیتش از هجرت ، رسیدن به دنیا یا ازدواج با زنی باشد ، بهره اش همان است که به سوی او هجرت کرده است . (مستدرک الوسائل ، ج 1 ، ص 90) .

احمدعلی بابادی

نیت ، اساس اعمال

قال رسول الله -صلی الله علیه وآله -

انما الاعمال بالبنیات 

همانا کارها بر اساس نیت ها است . (بحارالانوار ، ج 81 ، ص 381) .

احمدعلی بابادی

نشاط شرط ورود به عبادت 

عن ابی عبدالله - علیه السلام - قال 

لاتکرهوا الی انفسکم العبادة 

از روی بی میلی به عبادت نپردازید (که در این صورت از عبادت دل زده می شوید) (اصول کافی ، ج 3 ، ص 129) .

احمدعلی بابادی

عبادت و پیروی هوی

قال علی - علیه السلام -

کیف یجد لذة العبادة من لایصوم عن الهوی 

کسی که از دنباله روی هوی و هوس ابایی ندارد ، چگونه می تواند لذت عبادت را درک کند ؟  (میزان الحکمة ج 6 ، ص 27) . 

احمدعلی بابادی

عبادت غیر مقبول

قال رسول الله -صلی الله علیه وآله -

ان لله ملکا ینادی علی بیت المقدس کل لیلة  من اکل حراما لم یقبل الله منه صرفا و لاعدلا ، و الصرف النافلة و العدل الفریضة 

خداوند را فرشته ای است بر فراز بیت المقدس که هر شب بانگ برمی آورد هر کس از طریق نامشروع و حرام امرار معاش کند خداوند از او صرف و عدلی نمی پذیرد (صرف اعمال مستحبی و عدل ، واجبات است ) . (بحارالانوار ، ج 103 ، ص 16) .

احمدعلی بابادی

نخستین گام عبادت 

قال الرضا - علیه السلام -

اول عبادة الله معرفته و اصل معرفة الله توحیده 

نخستین گام در عبادت حقیقی ، شناخت خداوند است واساس شناخت خدا ، به یگانگی خواندن او است . (عیون اخبارالرضا ، ج 1 ، ص 12) 

احمدعلی بابادی

عابدترین مردم

قال رسول الله -صلی الله علیه وآله -

من اتی بما افترض الله علیه ، فهوا من اعبد الناس 

کسی که تکالیف واجبش را انجام دهد ، از جمله عابدترین مردم است . (بحارالانوار ، ج 77 ، ص 45) 

احمدعلی بابادی