عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

الهـــــی چه عزتی دارد
اینکه بنـــــده ی تو باشم
و چه فخــری بالاتر از اینکه
تو خـــــدای من باشی
تو آنگونه خدایی هستی که من دوســـــت دارم
پس از من آن بنده ای را بساز که
تــو دوســـــت داری...

ابوبصیر گوید: خدمت امام صادق علیه‏السلام نشسته بودم که شخصى از او پرسید و گفت: قربانت گردم اى پسر پیمبر از چه جهت شقاوت به گنهکاران رسید تا خدا در علم خود بر عمل ایشان حکم به عذاب کرد امام علیه ‏السلام فرمود: اى سوال کننده، هیچ یک از خلق خدا نتواند بحق او قیام کند (و چنانکه شایسته او است انجام وظیفه نماید) و چون این مطلب را دانست (به آن حکم کرد) به اهل محبت خویش نیروى معرفتش عطا فرمود و سنگینى عمل (و اطاعت خویش) را از ایشان برداشت بطوریکه سزاوار آن بودند، و باهل معصیت نیروى معصیت بخشید براى آنچه از پیش نسبت بایشان می‏دانست و ایشان را از توانائى پذیرش از خود باز داشت و حال آنها با آنچه از پیش نسبت بایشان میدانست موافق گشت ( چون به دنیا آمدند آن نیرو را در معصیت صرف کردند) و نتوانستند وضعى پیش آورند که ایشان را از عذاب او برهاند زیرا علم خدا را به حقیقت باور کردن سزاوارتر است، اینست معنى (((خدا خواست هر چه را خواست)))و این است راز او.

شرح :
این حدیث شریف مربوط بباب طینت است که انشاءالله در اول جلد سوم به تفصیل بیان میشود زیرا ظاهرا سؤال از اینستکه: از کجا و بچه علت دسته‏اى در اول خلقت محکوم به شقاوت و عذاب خدا گشتند؟ امام پس از آنکه به مناسبت مقام اولا حال اهل سعادت را بیان میکند نسبت باهل شقاوت می‏فرماید چون خدا می‏دانست یکدسته از مخلوقش پس از آنکه به دنیا آیند طریق گناه و نافرمانى سپارند بدینجهت هنگام خلقت به آنها نیروى معصیت داد و ایشان از پذیرش اطاعت خود ممنوع کرد و این عمل براى اینستکه خدا به هر کس آنچه سزاوارست عنایت کند و توفیقات و الطاف خاصه خود را بیجا صرف نکند. طریقه و روش خردمندان این است که لباس نفیس و گرانقیمت را بر تن نوکر و فرزندیکه در خاک میغلطد نکنند و اسبى که گاز میگیرد افسارش کنند، باین فرق که انسان چون علمش کوتاهست هر چیزى را میآزماید و سپس بطوریکه سزاورا است عمل میکند ولى خداى تعالى چون که علام الغیوب است و هر پنهانى نزدش آشکار می‏باشد و گذشته و آینده هر چند که دور هم باشد از نظر علم او روشن است این عمل را پیش از خلقت انسان انجام میدهند یعنى هر چیز بجاى خود می‏گذارد، این است آنچه بفکر ناقص ما نسبت به بیان این حدیث شریف می‏رسد، ولى علامه مجلسى قدس الله سره این حدیث را در نهایت صعوبت و اشکال معرفى کرده و تطبیق آنرا بر مذهب عدلیه محتاج یتکلفات دانسته است، بنظر کوتاه ما صعوبت و اشکال در نظر مقدس ایشان از آن جهت پیدا شده که جمله (((لسبق علمه فیهم))) را چنین معنى کرده است: چون خدا می‏دانست که مخلوق تا ابزار و نیروى انجا تکلیف نداشته باشند نمی‏توانند تکلیف را انجام دهند لذا به آنها نیرو داد و اگر آن نیرو نمی‏داد جبرا و قهرا معصیت می‏کردند.

 

اصول کافى جلد 1 صفحه:211 روایة: 2 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">