عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

به دیوار تکیه نکن ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ... ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻦ، ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ... ﺗﻨﻬﺎ خدﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...

عالَمِ آخرت

الهـــــی چه عزتی دارد
اینکه بنـــــده ی تو باشم
و چه فخــری بالاتر از اینکه
تو خـــــدای من باشی
تو آنگونه خدایی هستی که من دوســـــت دارم
پس از من آن بنده ای را بساز که
تــو دوســـــت داری...

مردى بصرى گوید: از حضرت صادق علیه السلام درباره استطاعت پرسیدم. حضرت فرمود: تو میتوانى کارى انجام دهى که نبوده است؟ گفت: نه، فرمود: می‏توانى از کارى که انجام یافته باز ایستى؟ گفت: نه، فرمود: پس تو کى استطاعت دارى؟ گفت: می‏دانم، حضرت به او فرمود: خدا مخلوقى را آفرید و ابراز استطاعت را در آنها قرار داد ولى کار به ایشان واگذار نفرمود. پس ایشان چون کار انجام دهند هنگام کار و همراه کار استطاعت بر آن کار دارند. اگر کارى را در ملک خدا انجام ندادند استطاعت نداشته ‏اند کار انجام نشده استطاعت آن معلوم نیست، زیرا خداى عزوجل مقتدرتر از آن است که کسى در ملک او با او رقابت کند، مرد بصرى گفت: پس به ایشان واگذار شده است؟ فرمود: نه، گفت پس در چه حالند؟ فرمود: (پیش از آنکه خدا آنها را بیافریند) کار و وضع آنها را دانست پس ابزار همان کار را در وجودشان قرار داد و چون انجام دهند مقارن عمل استطاعت دارند، مرد بصرى گفت: گواهى، دهم که حق همین است و شما خاندان نبوت و رسالت هستید.
توضیح در این حدیث شریف علاوه بر آنکه امام استطاعت را توصیح داده و آنرا توانائى حال عمل دانسته است نه قبل و نه بعد از آن، مطلبى بیان فرموده است که به نظر ما فتح باب براى جواب از اشکال اخبار طینت است زیرا فرموده: خدا کار وضع آنها را دانست پس ابراز انکار را در وجودشان قرار داد یعنى چون دانست که سلمان و بوذر و مقداد مثلا وقتیکه بدنیا آیند پیرو حق باشند و منحرف نشوند لذا ایشان را از طینت علیین آفرید و در شکم مادر قرین سعادتشان ساخت و پدر و مادر و محیط و قواى ظاهر و باطنشان را مناسب وضعشان آفرید و چون دانست که فرعون و بوجهل و بولهب و پیروان ایشان چون به دنیا آیند با خدا و فرستادگان و برگزیدگانش بمبارزه برخیزند و حق را زیر پا گذارند: ایشان را از طینت سجین آفرید و بر آنها مهر شقاوت زد و ایشانرا در صلب پدران و مادران ناپاک هم جنس خودشان قرار داد و استفاده این معنى از کلام امام (ع) بسیار روشن است خصوصا با ملاحظه نکره آوردن کلمه (((فعل))) مقدما و معرف بلام آوردن آن مؤخرا که در علم ثابت است که چنین الف لامى عهد ذکرى است و اشاره بهمان کلمه نکره سابق دارد.

 

اصول کافى جلد 1 صفحه:226 روایة: 2

احمدعلی بابادی

استطاعت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">